داستان زندگی من
داستان زندگی من از اونجایی شروع شد که من بعد تموم کردن خدمت سربازیم / توی 1 ماه 4 تا اتفاق خیلی بد برام افتاد (خانوادم از هم جدا شدن - ماشینم که پارس مدل 97 بود تصادف کرد- نامزدم باهام بهم زد - از شغل موقتم که آرایشگری بود اومدم بیرون و خیلی بی پول بودم ) .
همین اتفاقا باعث شد که من یک تلنگور خیلی جدیی تو زندگم بخورم که مسیر اصلی زندگیم پیدا کنم و پیشرفت کنم و اون زمان تنها کسی که ازش کمک خواستم فقط "خدا " بود که شاهد تموم اون اتفاقا درد ناکی که بعد تموم کردن خدمتم افتاده بوده اونم فقط تو1ماه.
من خونه و خانوادم ترک کردم اومدم تو یه شهر دیگه و با یه کار کارمندی توی شرکت خودرو سازی مدیران خودرو توی شهر بم کارمو استارت زدم .
تایم کاریم و استراحتم 12/12 بود با فقط تعطیلی روز جمعه در این حد این شرکت کار داخلش سخته خلاصه من بعد 12 ساعت که از سرکار بر میگشتم روزی 2 تا 3 ساعت تایم میزاشتم برا آموزش و یادگیری دوره های مختلف ارز دیجیتال و یک بیزینس دیگه...
الان بعد گذشت 6 سال که توی بازارای مالی فعالیت میکنم روش ها و استراتژی هایی یاد گرفتم که میتونه شمارو هم به موفقیت برسونه فقط با 3 ماه آموزش .